من و تو

بدون عنوان

1395/1/31 12:45
نویسنده : رها
829 بازدید
اشتراک گذاری

بابا جونم مرد

بدونه اینکه تو رو ببینه - با حسرت اینکه تو باشی و صداش کنی آتا

دلم واسش خیلی تنگ شده - دیشب خوابش و دیدم

خواب دیدم تو بیمارستانه و دکترا هی میان بالاسرش

بعد من میبینم که زنده است ولی دکتره میگه مرده - همه دستگاهارو ازش میکنه و من میگم که زنده است

 

ایشا... که خیره

دلم واقعا براش تنگ شده - دو اردیبهشتم که هم تولدشه هم روز پدره

از خدا براش امرزش میخوام

خدا از گناهای تک تکمون بگذره و هممون و غرین رحمت خودش کنه

 

این اخرین  عکسی بود که ازش گرفتم - درست یه روز قبل از مرگش

چه قدر وحشتناک بود اون روز

شاید اولین باری بود که مرگ و واقعا حس کردم

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان آنيسا
8 اردیبهشت 95 20:41
روحش شاد عزیزم با اینکه من ندیده بودم ولی میدونم مرد خوبی بود
مامانی
13 اردیبهشت 95 10:12
خدا پدرتون را بيامرزه كي اين اتقاق افتاد ؟پدر من هم سال قبل مرداد ماه از بينمون رفت روز پدر امسال خيلي دلم گرفته بود
رها
پاسخ
عزیزم سخته - خدا بهتون صبر بده و روح پدرت و شاد کنه
مامان نگار
29 خرداد 95 8:59
رها جون خدا پدرشوهر خوبتو رحمت كنه .
بهار مامانی شایلین عسلی
31 مرداد 95 17:09
خدا بهتوون صبر بده الهیی رها خانوم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد