موبایل
سیامک موبایلش خیلی قدیمی شده بود و من هر چی میگفتم عوضش کن میگفت نه ... این یار قدیمیه منه
این همیشه با منه
تا اینکه دیگه خودم تصمیم گرفتم این کارو واسش انجام بدم
فک میکردم واسه روز مرد یه گوشی بگیرم و خوشحالش کنم
اما چون یکم عجولم و ترسیدم پولمم خرج کنم ، دیروز این کار و کردم
شب گوشی و گذاشتم تو جاامون و سیام که رفت مسواک کنه ، خودمم رفتم حموم یه دوش بگیرم
که دیدم خوشحاااال اومده از من تشکر میکنه
از حموم که اومدم ، دیدم هنوز گوشی و باز نکرده و مثل بچه ها نشسته که منم بیام که با هم اینکارو انجام بدیم
ذوقش کاملا مشخص بود و کلی ازم تشکر کرد
بعدشم یکم توضیح راجع به گوشی دادم و بهش گفتم اگه دوسش نداره میبرم عوضش میکنم و یه توضیح راجع به یه گوشیه دیگه دادم که با تعریفام ازون یکی خوشش اومده بود
امروز خواستم عوضش کنم که بهم زنگ زده و میگه ، رها عینه بچهه ها فک میکنم ذوق دارم که زود گوشیم و بهم بدی
راستش من خودمم از ذوقش کلی ذوق کردم و خوشحال شدم ازین که تونستم خوشحالش کنم