خوابــــــــ
عزیزم
نمیدونم چرا یهو دلم واسه وجودت که وجودی نداره تنگ شد
دوس داشتم الان بودی و با نگاه کردن بهت آروم میشدم
راستش مامانی
دیشب خواب دیدم بابایی و گم کردم ، تو خواب کلی گریه کردم و از شدت گریه از خواب پریدم و دیدم باباییت کنارم آروم خوابیده
از شدت ناراحتی زیاد وقتی دیدم همش خواب بود کلی خوشحال شدم و بابایی و بغل کردم و تن تن بوسش کردم و همینجوری که بوس میکردم گریه هم میکردم
البته اینارو من خودم زیاد یادم نیس و رو حساب تعریفای بابا سیام دارم مینویسم
فک کنم دیشب خیلی دیدنی و مس... ره شده بودم ، آخه وقتی سیام تعریف میکنه خودمم خجالت میکشم
اما واقعا خوابش هم بد بود
اصلا دلم نمیخواد هیچ وقت کسایی و که دوس دارم و گم کنم و انتظار بکشم ، فکرش هم ناراحتم میکنه
خدا خودش همیشه خوبیمون و بخواد و دوسمون داشته باشه ____ آمیـــــــــن
یه متنی هست که من دوسش دارم - اینجا واست مینویسم که توام بعدا بخونی
خواب دیدم ترکم کردی ، در خواب گریستم و از خواب برخواستم و دوباره خوابیدم
دوباره خواب دیدم
و این بار تلخ تر از پیش گریستم ، تو هنوز هم به من وفادار مانده بودی