بعد از مدتی - ادامه خرابکاری تلفن
چند وقت پیش ریئس شرکتمون اومد و تلفن و دید
اولش متوجه دکمه خراب نشده بود و یه ریز میخندید و بلند بلند میگفت
چی زدی که همه شماره ها رفته
منم هر کار میکردم هواسش پرت شه بیشتر برعکس میشد و دقیق تر میشد
تا اینکه دید یه گوشه یه خطی کناره یه دگمه بدبخت افتاده
انگشتش و برد سمت دگمه
ای واااااااااااااااایه من
هر چی فشار داد دگمه تکون نخورد
با هر فشار ابروهاش بیشتر تو هم میرفت و آخرشم بدونه هیچ حرفی با ابروهای اخمو سریع رفت تو اتاقش و
من موندم و خماریه یه دعوا و کلی استرس
هی این ور میرفتم - هی اون ور میرفتم
آخرشم دل و زدم به دریا و رفتم تو اتاقش و همه چی و توضی دادم
اینکه خواستم خودکار و پاک کنم و چه بلایی سر این بیچاره آوردم
و اینکه حتی زنگ زدم به نماینده گی و منتها موفق به خرید یه گوشی دیگه نشدم
ولی خدایش شاد باد --- فقط لبخند زد و گفت خجالت بکش از حرفات و برو سر کارت
هیچی دیگه - شاد و خندون برگشتم سر کارم و انگار نه انگار اتفاقی افتاده
حداقل میدونستم از اول خودم میگفتم و این همه مدت استرس نمیگرفتم :D