اسم فامیل
پنج شنبه شب خونه مریم ( خواهر شوهری ) دعوت بودیم و بعد از شام قرار شد همه با هم اسم فامیل بازی کنیم
بابک چون لهجه ترکی نداره قرار شد حرف اول و بگه و همه بنویسیم
از ب و س و ش .... تا رسید به کلمه ((ر ))
همه اسم و فامیل و گفتیم به ترتیب و رسیدیم به حیوان که نوبت به مادر شوهری شد که دیدیم میگه یوزپلنگ
چی ؟ یوزپلنگ
حالا مارو میگی قش کردیم از خنده که مامان اون یوزپلنگه نه روزپلنگ
میگه خب منم میگم یوزپلنگ
ماام میگیم نه شما میگی روز پلنگ و خلاصه دیگه با کلی خنده رسیدیم به رنگ که دیدیم بازم مادر شوهری میگه رشمی
دیگه من که مرده بودم و داشتم ریسه میرفتم و نمیدونستم چه جوری خودم و نگه دارم
همه شکمارو نگه داشتیم و داریم میخندیم
بعد رسیدین به حرف (( ل ))
بازم مادر شوهریه شیرینه من تو قسمت ماشین کلی مارو خندوند _ ایشا... که خودشم همیشه خندون باشه
ل با ماشین = لیسان
ای بابا مامان اون نیسانه نه لیسان
میگه پس چرا همه میگن لیسان
میگیم مامان خب تبریزیا میگن لیسان اما خودش نیسانه
خلاصه هیچی دیگه قبول کردیم و 5 و بهش دادیم و کلی هم کیف کردیم
اما بعدش پدر شوهری موقع راه رفتن خورد زمین و کلی ضد حال زد به هممون و بازیمون قطع شد
قصه ما به سر رسید - خروسه به خونش نرسید