من و تو

من و ما

1394/3/25 9:39
نویسنده : رها
234 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

این چند وقت همونجوری که گفته بودم حال بابا جون زیاد خوب نبود و من سعی کردم تن تن برم خونشون

پریشب با مریم اونجا بودیم و هی از تو گفتیم و خندیدیم

اسم انتخاب کردیم و گفتیم اگه دختر باشی میدیمت دست نیما تا بزرگت کنه و اگه پسر باشی هم نیما میگفت تو رو میبره بسکتبال

من اسم شایلی و باراد و پیشنهاد دادم و نیما چون همش با آیلی درگیره میگفت نه ه ه ه شایلی هم وزنه ایلی هست و من دوست ندارم خندونک

ولی من خودم از اسم شایلی خوشم میاد من و یاد دخترای موفرفری و بلند و برنز و لاغر خوشگل میندازه

باراد هم که دیگه اسمش تایید شده فعلا و من عاشقشم

 

به هر حال کلی با بابا و مامان گفتیم و خندیدیم و بابایی هم اون وسط هی از مبارکش مایه میذاشت و میخندید

قربونت بشم من که نیومده انقد هممون و خوشحال میکنی

راستی من خیلی دوست دارم دو تا باشین - دو تا دوست ایشا...  - تو تا همدم - دو تا فرشته که مواظب هم هستن

بازم هر چی صلاحه و هر چی خدا بخواد

راستی گفته بودم که باید برم سونوگرافی ولی یکم تهه دلم میترسه - علاوه بر هزینه هاش - من مرخصی و چی کار کنم - کارم و چی کار کنم

کاش من الان 20 سالم بود - احساس میکنم __ سن ___ کم اوردم

اگه 20 سالم بود هم فاصله سنیم باهات کم میشد و تو یه مامان جوون داشتی

هم کلی وقت داشتم تا کار کنم

 

ببخشید که اینهمه دیر کردم واسه به دنیا اوردنت --- البته تقصیر منم نبود شرایط یکم باهام جور نبود

ولی تو اینکارو نکن

سعی کن از هر لحطه ز زندگیت استفاده کنی و مفید باشی واسه خودت

میبوسمتون کوچولوهای خوشگلم
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد