من چی میگم ... بابا جی میگه
جوووووووووووووووووووووووووووونم
عششششششششششششششششقم
بیا بخلم
مامانی امروز حالش خوبه
اگه بودی میخوردمت ، فدات بشم من نی نیه ناز نازیه من
دیشب جات خالی رفتیم مهمونی ، دوستامون یه دختر کوچولو داشتن ... وااااااای ماه
خوش خنده و شیرین و شیطون
ولی نی نی داری خیلی سخته ، میترسم از پسش بر نیام
ولی نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بر میام
امروز داشتیم سر تو با بابایی بحث میکردیم ( خدا به دادمون برسه ، فک کنم وقتی بیای هی هی با هم بحث کنیم )
من میگم : میخوام از کوچولوییت انقد باهات حرف بزنم ، بازی فکری بخرم ، بهت کار کردن با کامپیوتر و یاد بدم
بفرستم کلاس زبان و کلاسای ورزشی و ازین چیزا که مخی شی واسه خودت تا وقتی بزرگ شدی از این که به خودت فک کنی لذت ببری
بعد میدونی بابایی چی میگه
میگه رها تو میخوای مغز بچه رو خسته کنی خل بشه
بچه باید بازی کنه ، بچه گی کنه ، خودش به موقع همه چی و یاد میگیره
بچه درست نیست تو دو سه سالگی بشینه پای کامپیوتر و ازین چیزا و مغزش خسته شه
ااااااااااااااااااااا
اما مگه من میگم تو بچه گی نکن من میگم از زمانت استفاده کن و بازی بازی یاد بگیر همه چی و ،
و لذت ببر از یاد گیری
خدا به دادمون برسه
از حالا دلم واست میسوزه ، فک کنم بین رفتار من و بابایی بمونی
ترسیدی مامانی ؟
شوخی کردم فدات شم
سعی میکنیم با بابایی تعادل و حفظ کنیم تا اذیت نشی
فقط قربونه اون دست کوچولوت بشه مادر خودتم کمکمون کن دیگه
باشه ؟
آففرین مامانی