من و تو

من و حشرات خونگی :(

1392/8/19 16:23
نویسنده : رها
304 بازدید
اشتراک گذاری

عاشق پنج شنبه و جمعه هستم 
بعد از یه هفته کار و خستگی انقد کیف میکنم میرم خونه خودمون

آروم  و ساکت گاوچران
تا صب میشینیم با سیامک فیلم میبینیم و چیپس و پفک میخوریم
البته بیشتر موقع ها من تو آشپزخونه ام و صدای بابایی در میاد که چرا نمیرم پیشش بشینم و انقد میگه که منم میرم کنارش و یا با هم پای نت و تی وی میشینیم یا اینکه در حال خوردنیم خوشمزه

اکثرا سعی میکنم شبای پنج شنبه واسه صبونه فردا عدسی درست کنم که بابایی صب نره نون بگیره ، آخه دلم نمیاد روز تعطیلی اذیت شه و بره بیرون
یا وقتی سیام نمیذاره عدسی درس کنم صبا واسش پنکیک درس میکنم و وااااااای همه رو با سه شماره میخوره ماشا...

ناراحت راستی دو سریه تو آشپزخونه یه دونه سوسک میبینم
من متنفرم م م از سوسک
قراره این دفعه دارو بگیریم ببینیم چی میشه شیطان  سبز  تا تعدادشون زیاد نشده  و مثل ما هوس نی نی نکردن نیشخندباید نسلشون و منقرض کنیم ابله

اون هفته قبلی هم که رفتیم خونه ، میخواستم واسه بابایی کیک بپزم که دیدم تو لوبیاام پشه افتاده کلافه
نامردااااا نامردی هم نکردن تا تونستن نی نی پشه آوردن و منم جای اینکه واسه بابایی کیک بپزم مجبور شدم  با جارو برقی و آب و طی بیافتم تو جونه اونا و با تموم چندشیم بکشمشون و خدارو شکر هیچی ازشون باقی نموند و حیف اون همه لوبیاهایی که ریختم دور 
__ البته فرقی هم نمیکرد ، من که بلد نبودم باهاشون غذا بپزم __ پس اگه میموند هم تاریخ مصرفش میگذشت و خراب میشد زبان  اینم گفتم که به خودم دلداری داده باشم از خود راضی
اصلا میدونی چیه مامانی 
انقد این وسایلا یه جا راکد میمونن که همه میپوسن و من مجبورم همه چی و تو یخچال نگه دارم
دیگه یخچالم واسه یه شیشه آب کوچولو هم جا نداره ناراحت انقد که ازین خوردو خوراکا گذاشتم اون تو 

اولا فک میکردم من بلد نیستم این جور چیزارو _ لپه و برنج و نخود و عدس و لوبیا _ و نگه دارم و هی از همه میپرسیدم ولی الان به این نتیجه رسیدم که چون خونمون راکد یه جا میمونه و کسی نیست که یه تکونی به این لوازم بده اینجوری پشه ها میرن و جا خش میکنن و منم مجبورم همه رو بریزم بیرون ناراحت
اون از برنجا که دادم به مامانم که واسم نگهشون داره اینم از این یکیااا 

چند وقتیه دیگه واسه خونه زیاد خرید نمیکنیم ، مگه اینکه یه مهمونی با خودمون ببریم خونه و یا خودمون بخوایم مهمونی بریم خونمون زبان

:( با این همه توصیفــــــــ نی نی کوچولوی من ، بعضی وقتا فک میکنم اگه تو بیای من چی کار باید بکنم
البته ... خب معلومه از خود راضی
اون موقع دیگه به خاطر تو گل خوشگلم دیگه نمیرم سر کار و 24 ساعت فقط به تو میرسم عزیزکم

ولی کاشکی ... این راه جدید باز شه و یکم مسیر راه ما نزدیکتر شه و منم ازین دوری و هفته ای یه بار رفتن به خونمون راحت بشم _ البته زیاد نیستاااا نیم ساعته راهش ولی با ماشینه خودمون نه با اتوبوسی که من باید برم ، با اتوبوس 2 ساعته هم نمیرسم و تا برسم ساعت میشه 10 و دوباره صب باید بیام اینجا 
واقعا نمیارزه به خستگیش :( والـــا خجالت
ولی ... خیلی واسم سخته این جوری زندگی کردن مامانی
هیچی هم که نمیتونم به بابایی بگم ... چون چاره دیگه ای نداریم و اگه بخوام حرفی بزنم بابایی میگه میخوای اونجارو اجاره بدیم و بیایم اینجا و منم این و دوس ندارم 
دلم نمیخواد کسی بره و خونمون و کثیف کنه 
آخه مامانی من خونمون و خیلی دوس دارم 

______
من دیگه میرم عزیزم - دیر وقته و شدید داره بارون میاد ، باید حساب کتابام و راست و ریست کنم و برم خونه 
توام ازون دنیا واسه مامانی که تو این دنیاس دعا کن که زودیه زود کاراشون راست و ریست شه تا واسه اومدن تو دیگه نگران این چیزا نباشم عزیزم :*
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان تینا و رایان
19 آبان 92 8:08
عزیزم من توی فریزر نگه میدارم لوبیا و عدس و اینا رو ..اگه جا داری تو فریزر بزار ...برای برنج هم جاش خشک باشه و هوا نرسه بهش خوب میمونه..برای سوسک هم من این مشکلو دارم..همه میگن سوسک کش کامن (common) خیلی خوبه که پمپی هست ..ولی من به خاطر رایان میترسم بزنم..منتظرم فرصت یه مسافرت پیش بیاد..بزنم و برم تا اومدن ما دیگه بوش رفته باشه...ما هم وقتی نی نی نداشتیم خیلی کم واسه خونه خرید میکردیم..الان روزی نیست که یه لیست خرید اس ام اس نکنم برای همسرم ..خخخخخ...شما عشقولانه پیامک بده ما لیست خرید...خخخخخخخ


شادی جون میپزی لویا و عدس و ؟ بعد نگه میداری دیگه ...
آخه من که خونه نیستم چون نمیخوریم نمیپزم ، به نظرم زیاد که میمونه بو فریزر میگیره
منظورم از زیاد 4 - 5 ماهه عزیزم
برنج و هم مامانم توش سیر و نمک زده که از حشرات دور بمونه
الانم زودی یه اس میدم به همسریم که ازون حشره کشی که گفتین بگیره ببینم میمیرن این سوسکا یا نه
دستت درد نکنه
aida
19 آبان 92 10:47
azizam manam khonatono dus darammmmmm khiliiiiiiiiiii nazeeeeeeee...


خونمونم تو رو دوس داره آیدا جونم
خودمم دوست دارم عزیزم
مامان نرگس جون(مریم)
19 آبان 92 15:32
خیلی باحالی رها جون
راستی آپم بدو بیا


الان میاااااااااام
مامان ستاره
20 آبان 92 23:39
انشاالله هر جا که هستی سالم و سلامت باشی و شاد ... بوس
رها
پاسخ
مرسی عزیزم کاش آدرس سایتتون و هم مینوشتیم منم یه نگاه و وبلاگتون میکردم
مامان سویل و اراز
21 آبان 92 12:03
خواب برخیز که امروز کسی در خواب نیست ایـن هـمه تشنه لبی ماهیتش از آب نیست عـطر خون پر شده بر دامــن هر شـاخه ی گل باغبان غافل از آن گل که بر او اراب نیست
رها
پاسخ
خیلی شعرش قشنگ بود مرسی دوست گلم از رو سویلیت کن
مامان آیسو وآیسا
21 آبان 92 13:53
ای رهای تنبل خانوم....منم متنفرم...از سوسک وحشره...تازه من تو بالکنمون عقرب دیدم یه جیغ کشیدم همسری اومد کشتشاز ترس داشتم میمردم برا دوست خوبم...عزیزم برا اینکه حبوباتت خراب نشه هر موقع میری خرید اول به اندازه مصرفت بگیر...بعدم بپز بزار تو فریزر راحت میشی...
رها
پاسخ
تابلوء که من تنبلم حالا خوب شدم من ولی اینکه میگی بپز چشم ایندفعه که رفتم خونه میپزم همه رو ولی مشکلم اینجاس که فریزرمم جا نداره دیگه ضمنا منم یه عالمه میبوسمت مرسی مهربون
مامان تینا و رایان
22 آبان 92 10:21
نه عزیزم همینجوری که میخرم و تو بسته بندی هست میزارم..نمی پزم ..بپزی بو میگیره
رها
پاسخ
واقعا ... چه خوب من نمیدونستم اینجوری هم میشه تو فریزر نگه داری کرد حتما همینکارو میکنم مرسی شادی جون از راهنماییت خیلی مااهی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد