من و تو

قصه های من و همسری

1392/10/7 14:44
نویسنده : رها
396 بازدید
اشتراک گذاری

صبا اکثرا سیام ساعت 6 میره بیرون و کارای بانکیش و انجام میده و وقتی میاد همه جای بدنش یخ میکنه و میچسبه به من که گرمش کنم و منم اون موقع ها دستم و میکشم رو بدنش و کلا گرمام و بهش منتقل میکنم و کلی هم بوس 
یعنی این کاااااار هر روز طی میشه و دیگه عادت شده که اگه خدا نکرده یه روز من این کارو نکنم
 سیمک فک میکنه که یادم رفتتش زبان

امروز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم همسری سر جاش نیست و خوابیدم
بعد وقتی اومد تو اتاق بیدار شدم و مراحل یکی یکی طی شد تا همسری گرم شه
ولی برعکس هر روز دیدم خودش گرمه و ولی من طبق عادت بازم میخواستم گرمش کنم  نیشخند بعد که گرم شد خوابیدم و دوباره بعد از یک ساعت همسری و دیدم دوباره اومد تو اتاق و بدنش سرده سرددددد
دوباره باز مراحل گرم کردن و شروع کردم تا وقتی که گرم شد دوباره خوابیدم  
و با گفتن همسری که : رها بیدار شو - رها بسته - رها آخرش اخراج میشی - رهااااااا دیگه بیدارت نمیکنم
بالاخره  بیدار شدم که برم سر کار  زبان

تو ماشین 
من : سیامک کجا رفته بودی صبح که بدنت سرد نبود
سیامک : رفته بودم  بانک اونجا همکاره بانکی گرمم کرد
من : نه شوخی نکن دیگه

اصلا چرا دو بار رفتی بیرون

سیام : تعجب  من ؟ کی ؟ نه ... خواب دیدی ؟ 
من : نه سیاااااام
نشون به اون نشون که وقتی اومدی من سه ساعت گرمت کردم ولی خب هر چند تو گرم بودی خودت

سیام : قهقههقهقهه  دختر خوب - من یه دقیقه رفتم پکیج و که خاموش شده بود روشن کنم بعدم  اومدم سر جام 

من : کلافهکلافه  نـمیخوااااااااااام 
سه ساعت خودم و کشتم که گرمت کتم

هر جور گرمت کردم بهم پس بده نیشخند 

 

و در آخر نتیجه این شد که سیام بهم بگه : 
خداااااااایا خودت بهم صبر بده خجالت خجالت خجالت خجالت خجالت     خجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

عاطفه مامان الای
7 دی 92 15:22
خیلی جالبه من میگم نکن این کار رو بد عادت میشه ودیگه دست از سرت برنمیداره من همسرمو به ماساژعادت دادم الان اگه نکنم این کار رو اونم بعضی کارا رو برای من نمیکنه یعنی معامله میکنه باور کن اینطوری میشه از من گفتن رها جونم مگه تو بخاری هستی؟ من میگم یه کار دیگه بکن تو 5 دقیقه گرم بشه!!!
رها
پاسخ
عاطفه من و نقشه شوفاژ و اجرا میکنم بعدشم زیاد با تو یکی کل نمیندازم که کار به جاهای باریک میکشه بد عادت که نگوووووووو خودمم بدعادت شدم راستش ولی اون یه مورد ماساژ و به منم گفت شوهریم ولی من همچین ماساژ دادم که دیگه هیچ وقت به من نمیگه
مائده
7 دی 92 15:32
چه باحااااااااااااااااال
رها
پاسخ
بعله وقتی الان میگم اینارو باحاله ولی همون لحظه کلا من پر از خجالتم
مامان تینا و رایان
7 دی 92 16:43
میگم دیگه تو که بودی چرا رفت پکیج رو روشن کنه گرمش می کردی خوب ..خیلی فیلمین واقعا عنوان رو عوض کن بزار فیلمهای من و همسری
رها
پاسخ
خب حتما سیستم گرمایشیم کمه دیگه ، چی کار کنه طفلک
fariba
7 دی 92 17:40
سلام رها جون خوبی میشه بمنم رمز بدی اگه دوست داشته باشی
رها
پاسخ
فریبا جون شما آدرس وبلاگتون و واسه من ننوشتین ، من نمیدونم کجا رمز و بهتون بگم لطفا اگه ایندفعه بهم سر زدین آدرستون و هم بزارین واسم
اسما.مامان فسقل[گل]
7 دی 92 18:32
رها
پاسخ
اسمااااااااااااا
مامان پارسا و پرهام
7 دی 92 18:55
خصوصی داری گلم
رها
پاسخ
اومدددددددددددم
حامد
7 دی 92 20:24
ما که رمز نداریم
رها
پاسخ
من آدرس شمارو ندارم ؟
تاابددونفره
7 دی 92 23:26
عجب ماجراهاي بامزه و بانمکي دارين شما رها جون چه کار سختي داري هرروزبااين وجود ديگه نيازي به پکيج ندارن همسري
رها
پاسخ
پکیج ما طبیعیه
مامان ستاره
8 دی 92 0:34
منم رمز می خوام رها جون البته اگه ممنکنه .... منم دلم برات خیلی تنگ شد .... جند بار اومدم وبت ولی نظر نذاشتم چون سرما خوردم حالشو نداشتم .... راستی لاین رو بنصب خیلی خوبه ... نرم افزار چت هست شمارمو که بهت دادم عزیزم .... مواقع بیکاری خوبه البته اگه وقتشو داری و دوست داری
رها
پاسخ
ستاره جونم دلم واست تنگ شده بود - کجا بودی عزیزم من تو شرکت نمیتونم دانلود کنم واسه همین شرمنده ام تو خونه هم وقتش و ندارم اما چشم در اولین فرصت این کارو میکنم
سهیلا مامان آیسا
8 دی 92 8:47
چ حوصله ای داریدختـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
رها
پاسخ
خوبه که
مامان سهند و سپهر
8 دی 92 10:05
واییییی که چقد خندیدم همه اینجا یه جوری نیگام می کنن از دست شما دو نفر!
رها
پاسخ
وااااااااای آره میدونم چی میگی سر کار واسه منم پیش میاد اینجوری
مامان نگار
8 دی 92 11:20
ماجرای تو هم ماجراییه ها خدایی نفهمیدم تو همسرتی،پکیجی ،چک خراب کنی یا واقعا رهایی .منکه فکر می کنم تو یه دختر مهربونی که همه کاری واسه همسرت می کنی که گاهی منجر به ماجرای چک می شه و گاهی بخاری سرخود شوشو.خوبه ادامه بده .من که یه عالمه خندیدم
رها
پاسخ
خوبه خب منم دلم میخواد حداقل یکم لبخندرو حواله لباتون کنم
مامان ستاره
8 دی 92 13:50
خیلی با حالی رها جون ... ولی من بر عکس تو هر وقت میرم سر جام همسری این مراحلو طی می کنه تا من خوابم ببره و اگه یه بار یادش بره اعتراض می کنم که حتما دیگه دوستم نداری و اون باید کلی قسم خدا و پیغمبر بخوره که فقط یادش رفته همین ولی کم پیش میاد یادش بره .... و بیشتر شبا چون خودش زودتر میره بخوابه وقتی خوابه خواب هم که باشه من که میرم بیدار میشه بهش می گم من نیروی جادویی دارم که بیدار میشی مگه تو تو خواب ناز بودی که الان ..... بعد می خنده و مراحل رو طی می کنه تا منو بخوابونه و ما بر عکس شما شبا این مراحل طی میشه تا من بخوابم ....
رها
پاسخ
عزیزم خیلی ماهی به خدا ستاره راستش ما صبح و شب داریم این مراحلی که من طی میکنم مربوط به صبحه که از بیرون میاد و من باید نقش پکیج و واسش اجرا کنم اون یکی مراحل شما مربوط به صبح موقع بیدار کردنه من و شب موقعه خوابوندنه منه باید طی بشه فک کنم من و تو واقعا نوبریم به خدا خدا به داد شوهرامون برسه
مامان پارسا و پرهام
8 دی 92 15:44
ای خدا از دست تو رها خانم شیطون کلی خندیدم ولی خودمونیم انقدر وقت و انرزی برای گرم کردن بکار میبری هزینش چجوری حساب میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
رها
پاسخ
بعدا یادم بنداز جوابت و بدم
سعیده مامان آنیسا
8 دی 92 18:36
رها جون زیاد لوسش نکن
رها
پاسخ
گناه داره ه ه ه لوس شه قشنگ تر میشه
مامان پارسا و پرهام
9 دی 92 2:16
اومدم یادت بندازم هزینه گرم کردن چه جوری حساب میشه ؟ لطف کن خصوصی بگو
رها
پاسخ
بعله ، خصوصی نداره که __ شیطونی نکن ___ یه بوس از این وره لپ - یه بوس ازون وره لپ حل میشه
مامان هيراد
9 دی 92 8:16
چند روزيه من و هيراد و البته كل خانواده سرماي بدي خورديم براي همين نبودم گلم
رها
پاسخ
عزیزم م م ناراحت شدم - ایشا... که زودی خوب شین همتون
مامان فرنيا
9 دی 92 9:34
سلام امدم بگم رمز بده نظرات را كه خوندم بيشتر راغب شدم بدونم چي نوشتي؟ با اين نظراتي كه خوندم كلا فكرم رفت طرف مسائل خيلي خصوصي
رها
پاسخ
آی آی نه بابا خبری نیست نظرات یه کم +12 شده
مامان نگار
9 دی 92 11:14
راستی اسمم مریمه
رها
پاسخ
مرسی مریم جون اتفاقا میخواستم بپرسم - ممنون که خودت گفتی - خیلی ماهی
مامان فرنيا
9 دی 92 13:12
ميگما با اين دو سه ساعتي كه شما وقت ميگذاري به نظرم اقاي همسرتون ساعت 2-3 نصفه شب ميره بيرون كه اخه حسابش را بكن ساعت سه نصف شب بره بيرون 1ساعتي كاراش را انجام بده(بماند كه انموقع شب كدوم بانكي بازه؟) بعد برگرده يعني 4صبح سه ساعت وقت براي گرم كردنش ميشه7 صبح باز يك ساعتي بخوابي ميشه 8 صبح حالا اگه اينبار دو دفعه وقت واسه گرم كردنش گذاشته باشي يعني حدود11 صبح يكم به نظرت عجيب نيست
رها
پاسخ
نه من ساعت 9 میرم سر کار بعد کی میخواد سه ساعت نقشه پکیج و اجرا کنه همون 5 مین و 10 مین کافیه - گرم میشه عزیزم
مامان فرنيا
9 دی 92 13:12
هه هههه ببين بقيه به ماجرا چجوري نگاه ميكنن من چجوري؟
رها
پاسخ
از دست این بقیه واقعا
مامان فرنيا
9 دی 92 13:18
راستي يادم رفت بگم ان گوگوليها چي بود واسه شب يلدا درست كردم كيك خرد شد+هويج پخته شده با شكر كه بعد پوره ميكنيم + پودر نارگيل و پودر پسته و كمي گردوي خرد شده و كمي خامه بعد قلقلي ميكنيم و توي پودر نارگيل يا كنجد يا حتي ترافل رنگي كه من نداشتم مي غلتونيم بعد چندساعتي توي يخچال بعد هم ميخوريم
رها
پاسخ
عاالیه درس میکنم حتما مرسی
مامان آوا
9 دی 92 14:04
سلام خاله رها جون میشه به منم رمز بدی
رها
پاسخ
]چرا نمیشه
مامان نرگس جون(مریم)
9 دی 92 18:25
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
رها
پاسخ
مامان آیسو وآیسا
10 دی 92 18:50
رها
پاسخ
مامان تینا و رایان
10 دی 92 22:51
سناریوی جدید ننوشتی؟
رها
پاسخ
نه هنوز آخه اتفاقی نیافتاده که زندگی به سبک عادی خودش داره میگذره
fariba
11 دی 92 12:08
ای دختر از دست تو با این کارات.بابت رمز هم ممنون
رها
پاسخ
قربونت بشم من
کارن
11 دی 92 14:44
سلاااااااااااااااام خوبی؟ بعد یک ماه اومدم دلم برات تنگ شده بود رمز میدی مطلبتو بخونم انگار با مزس
رها
پاسخ
اومدم عزیزم
مامان آیسو وآیسا
11 دی 92 15:00
رها جووون خصوصی
رها
پاسخ
اومدم
مامان تینا و رایان
11 دی 92 15:17
پس بیا به ما سر بزن از یکنواختی بیرون بیای
رها
پاسخ
راستش شادی جون یه اشتباهی کردم از صبح درگیره خوندن یه وبلاگه عجیب غریبم وااااااااااای از دست من که چه جوری خودم و گیر انداختم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد