من و تو

بدون عنوان

چه قدر دلم نوشتن میخواد ولی وقتی فکر میکنم هیچ چی ب ذهنم نمیرسه که بخوام بیارمش رو صفحه روزا همینطوری پشت سر هم دارن میگذرن و منم هر روز دارم غر غرو تر و سفت تر میشم حالا ک میخوام یکم بیشتر فک کنم میبینم کاش اصلا فکر نکنم ، واقعا چه نعمت بدیه فکر کردن - چه نعمت بدیه که بخوای هر لحظه به این فکر کنی که یه ثانیه بعدت چی میشه - یه روز بعدت چی میشه - یا یه سال بعدت قراره چه اتفاقی بیافته   خخخخخخخخخ ولی من فک کنم تنها کسی هستم که قراره هیچ اتفاقی براش نیافته نهایت اتفاقاتی که هم شاید برام رخ بده - یه دعوا بینه من و سیامک و یه اشتی و نهایتا مرگ این و اون و ... یا یه چیزی تو خونمون میخریم و یا یه چیزی و کم میکنیم ...
26 مهر 1394

بدون عنوان

اگر دست من بود خواب تو را میکشیدم و از رنگ های شاد بالا میرفتم ان وقت ترسم از بهار میریخت  و  یاد نیلوفر میافتام و اواز کوچکی میخواندم اما تو میدانی دست من نیست معنی کلمه تو چه قدر وسعت دارد و مرگ روزانه پرندگان دست کیست من هنوز خسته نیستم
25 شهريور 1394

قصه های مادر شوهری

جمعه طبق معمول از خواب بیدار شدیم و صبحونه خوردیم و سیام زنگ زد خونه مامانش که دید بابک اونجاست و بعد از کلی تعجب پشت گوشی تلفن فهمیدم که مادر شوهری شبش حالش بد شده و با بابک رفتن بیمارستان و عکس و اینور و اونور و فهمیدن که طفل معصوم سنگ کلیه داره زودی حاظر شدیم و همه رفتیم اونجا   طفلی تو اتاق خواب بود و صداشم در نمیومد و مظلوم مظلوم فقط ناله میکرد ولی از اون ورم باباااااااااااا پدر ما رو دراورد یعنی کافی بود اب بگیریم دستمون و ببریم تو اتاق مامان ازون ور صدا میکرد رهااا ____  منم اب میخوام ناهار بردیم _____ رها   ______ نون میخوام سیام ___ من و بلند کن ببر توالت سیام _____ اون پتو و به م...
24 مرداد 1394

غریب آشنا

دلم خیلی گرفته - انگار که تهه تهه تهه دلم یه سنگ گیر کرده و نمیتونم هضمش کنم این چند روز خیلی چیزا دیدم که واقعا برام سخت بود   آشناهایی که از هر غریبه ای بدتر بودن زنایی که با وجود داشتن شوهر و بچه باز شیطنت میکردن و به دوستامون .... خیلی بده خیلی بد حتی گفتنش هم برام سخته خدایا خودت هممون و به راه راست هدایت کن خودت مواظب ادمایی که حقشون نیست که ناراحتی ببینن باش من حتی نمیدونم چی بگم ...
28 تير 1394

بدون عنوان

امروز توافق هسته ای انجام شد همه دارن شادی میکنن - الکی یا راستکی شو نمیدونم اما کلا برای من فک کنم هیچ فرقی نمیکنه وقتی اینهمه دلم پره پر از چی ؟ پر از خالیه خالی    و امروز بس دلم تنگ است بی خیالی سپر هر درد است باز هم میخندم انقدر میخندم که غم  از رو برود
23 تير 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد