مامان سوسکه
سلاااااااااام عزیزم م
میدونی چی شده ؟
من الان سر کارم و هی میام نی نی خوشگلارو میبینم ، بعد دوستام هی سر به سرم میذارن
میگن : رهــــــا بسسه ... چه قد نی نی میبینی ، نکنه خبریه ... منم میگم نه بابا
واسه بچه دوستم دنبال اسمم البته فک نکنی دروغ میگمااااا __ نه جان خودم __ فقط راستش و نمیگم اما خب ... من هر چی ام راستش و نگم ، اونا میدونن من دلم نی نی میخواد و هی اذیتم میکنن
تازه اش هم ... هی میگن زشتــــــــــه ، زوده ، هنوز یه مهمونی درس حسابی نگرفتی هممون و دعوت کنی بعد داری به بچه فک میکنی
ها ها
مامانی میبینی چه قد من شیطونم ، کلا سریع السیر کارام و انجام میدم و زودی میخوام همه جی داشته باشم
بابات و خونه و ماشین و تو و همه چی و جنب و جتی میخوام بدست بیارم
آخه خوبی یا بدی _ نمیدونم _ بابایی هم مثل منه و با کارای من راه میاد
خدا به داد تو برسه ، میترسم هفت ماهه به دنیا بیای
تازه دست من باشه از همون اول تو شیکمم تو رو خلبانی - دکتری - مهندسی چیزی تربیت میکنم که تا سه سالگی کلا پروفوسوری چیزی از آب درای
شوخی کردماا ... نترسی ، سعی میکنم تو مثل من نباشی و کارات و آروم آروم و با تامل و از روی فکر انجام بدی
واااااااااااای که چه قد دلم میخواد زود تر بیای و من بزرگت کنم و بهت یاد بدم مهربون باشی و فکر کنی و خود ساخته باشی
آها
راستی ، یه قصه ای هست
یه روز یه مرده میره پیشه یکی از امام ها که نمیدونم کی بود
میگه ای امام من و همسرم هر دومون سفید پوستیم اما بچه امون سیاه شده __ آخه این یعنی چی
امامه میگه : احتمالا موقعی که با همسرت داشتی به بدنیا آوردن بچه فکر میکردین به یه نقطه سیاه نگاه کردی یا یه بچه سیاه پوست و دیدین که تو ذهنتون تاثیر کذاشته واسه همین نی نی تون سیاه شده
حالا منم از وقتی که این داستان و شنیدم همه اش عکسای نی نی خوشگلارو میبینم و انقد نگاشون میکنم تا تو مغزم حک شه
بعد توام خوشگلی و ناز نازی و جیگری بشی
هر چند که میگن سوسگه هم به بچه اش میگه " مادر ... قربونه اون دست و پای بلورینت بشم ولی خب دیگه
هر چقدم بخوام نقشه اون سوسکه و بازی کنم میخوام تو خیلی خیلی بلورین باشی
الهی که من فدای اون دست و پای بلورینت بشم م م م م
بووووووووس بوووووس عشقم