من و تو

مامان سوسکه

1392/3/26 15:52
نویسنده : رها
445 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااام عزیزم م
نیشخند میدونی چی شده ؟
من الان سر کارم و هی میام نی نی خوشگلارو میبینم ، بعد دوستام هی سر به سرم میذارن زبان
میگن : رهــــــا بسسه ... چه قد نی نی میبینی ، نکنه خبریه ... منم میگم نه بابا
واسه بچه دوستم دنبال اسمم ابله البته فک نکنی دروغ میگمااااا __ نه جان خودم __ فقط راستش و نمیگم زبان اما خب ... من هر چی ام راستش و نگم ، اونا میدونن من دلم نی نی میخواد و هی اذیتم میکنن

تازه اش هم ... هی میگن زشتــــــــــه ، زوده ، هنوز یه مهمونی درس حسابی نگرفتی هممون و دعوت کنی نیشخند بعد داری به بچه فک میکنی

ها ها
مامانی میبینی چه قد من شیطونم ، کلا سریع السیر کارام و انجام میدم و زودی میخوام همه جی داشته باشم

بابات و خونه و ماشین و تو و همه چی و جنب و جتی میخوام بدست بیارم
آخه خوبی یا بدی _ نمیدونم _ بابایی هم مثل منه و با کارای من راه میاد

خدا به داد تو برسه ، میترسم هفت ماهه به دنیا بیای استرسخنده

تازه دست من باشه از همون اول تو شیکمم تو رو خلبانی - دکتری - مهندسی چیزی تربیت میکنم که تا سه سالگی کلا پروفوسوری چیزی از آب درای گاوچران

ابروشوخی کردماا ... نترسی ، سعی میکنم تو مثل من نباشی و کارات و آروم آروم و با تامل و از روی فکر انجام بدی
واااااااااااای که چه قد دلم میخواد زود تر بیای و من بزرگت کنم و بهت یاد بدم مهربون باشی و فکر کنی و خود ساخته باشی

آها
راستی ، یه قصه ای هست
یه روز یه مرده میره پیشه یکی از امام ها که نمیدونم کی بود
میگه ای امام زبان من و همسرم هر دومون سفید پوستیم اما بچه امون سیاه شده __ آخه این یعنی چی
امامه میگه : احتمالا موقعی که با همسرت داشتی به بدنیا آوردن بچه فکر میکردین به یه نقطه سیاه نگاه کردی یا یه بچه سیاه پوست و دیدین که تو ذهنتون تاثیر کذاشته واسه همین نی نی تون سیاه شده

حالا منم از وقتی که این داستان و شنیدم همه اش عکسای نی نی خوشگلارو میبینم و انقد نگاشون میکنم تا تو مغزم حک شه
بعد توام خوشگلی و ناز نازی و جیگری بشی
هر چند که میگن سوسگه هم به بچه اش میگه "  مادر ... قربونه اون دست و پای بلورینت بشم نیشخند ولی خب دیگه
هر چقدم بخوام نقشه اون سوسکه و بازی کنم میخوام تو خیلی خیلی بلورین باشی بغل

الهی که من فدای اون دست و پای بلورینت بشم م م م م

بووووووووس بوووووس عشقم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامی کیارش
26 خرداد 92 16:23
الهیییییییییییییییییییییییییییییییی
عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم.........
چه وبلاگ خوشگلی داری
کلی خندیدم
وای چه شود که این نی نی گل شبیـــــــــه مامان خوشگلش بشه



شیوا
یادش بخیر ، هر وقت یاد اون زخم رو دستت میافتم کلی میخندم

طفلی کیارش چی میکشه از دست این مامانه جیغ جیغوش
مامی کیارش
26 خرداد 92 16:30
اگه به همین زودیا یه مهمونی گرفتی گرفتی اگه نه یه شیپور دستم می گیرم و .....



جنبه داشته باش
تو هنوز یه غذا و دسر و هزار تا خوراکی خوشمزه به من بدهکاری
هی من هیچی نمیگم ...

یوســـــــــــــــوف گته بورجو وی ور
هی هی
مامی کیارش
30 خرداد 92 10:25
الهـــــــــــــــــــی من فدای اون شیمکت بشم شیکمـــــــــــــــــو..... راس میگی بخدا......
ولی مگــــــــــــــــــــــــــــه این جوجو میزاره آخه


جونمی تو عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد