من و تو

خرابکاری مامانی 2

1392/6/21 12:20
نویسنده : رها
637 بازدید
اشتراک گذاری

واااااااااااااای وااااااااااااااااای
میدونی چی کار کردم
مامانی دیروز با  بابای سیام ( بابابزرگت )  داشتیم میرفتیم بیرون 
رفتم دیدم پشت ماشین نشسته و من علارقم میلم مجبور شدم جلو بشینم

وقتی رسیدیم به مقصد هر دو با هم در ماشین و باز کردیم تا پیاده شیم
و من همین که پیاده شدم در و بستم و رفتم اونور
دیدم باباش هی صدام میکنه و من رفتم ببینم چی میگه
دیدم با لکنت میگه درو باز کن ... در و باز کن
منم میگم : آخه بابا جون در که بازه ، در چی و باز کنم
میگه دستم ... دستم
منم میگم دستت چی
میگه در و باز کن
بعد تا من ببینم چی میگه
بابا سیام اومد و گفت رهــــــــــــــــــــــا در جلو و باز کن دست بابا مونده لاش تعجب 

آخه یکی نیس بگه پدر من میخوای پیاده شی چرا دستت و میذاری لای در جلویی ؟
کمک میخوای بگو من بیام منتظر 
آخه کی اینجوری از ماشین پیاده میشه خجالت
واااااااااااااای من و میگی خجالت  کلی قربون صدقه اش رفتم و ابراز شرمندگی کردم و دستش و ماساژ دادم و حالا خدارو شکر هیچی نشد 
 


ووووووووو
دیشب خواب دیدم
از یه گردنبندی خوشم اومده با طرح یه فرشته که موهاش خیلی بلند بود و ریش ریش ریخته رو صورت و پشتش و یه زنجیر ظریف هم داشت

اومدم تعبیرش کردم : دیدم خیره ، یه تعهد ... یا از لحاظ مالی هم خوبه

به هر حال امیدوارم هر چی که هست به صلاح باشه
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

اسماءღمامانه فسقلღ
21 شهریور 92 8:33
واااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی
این یکی دیگه شاهکاره


خیلی اسماااااا
باید بودی میدیدی
مامان تینا و رایان
21 شهریور 92 9:15
پدر شوهر گرامی ببخشید ولی جوری که عروستون ماجرا رو نوشته بود من کلی خندیدم چه خواب خوبی..ایشالا خیر باشه..


شما که هیچی ، خودمم تو اون وضعیت داشتم میخندیدم
مامان آیسو وآیسا
26 آذر 92 12:56
وای رها چیکار کردی....مرد بیچاره
رها
پاسخ
هیچی گند زدم دیگه عطرا جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد