من و تو

روزمره گی ها

1392/9/17 18:35
نویسنده : رها
261 بازدید
اشتراک گذاری

چه قدر میشه ساده زندگی کرد و لذت برد 

مامانم چند روزه مریضه و ریه اش مشکل پیدا کرده و چند روزه بیمارستان بستریه
دیروز مرخصی گرفتم و رفتم مامانم و ببینم
بیمارستان شلوغ و اصلا جا پارک هم نبود

آروم از بین ملاقاتیا رد شدم و به مامانم رسیدم
دیدم مظلوم و آروم روش و کرده سمت پنجره اتاق و چشماش و بسته
یه لحظه دلم گرفت ، یه لحظه انگار همه غمهای عالم اومد سراغم ،
رفتم بالاسرش و تا نفسم و احساس کرد چشاش و باز کرد و خوشحال از جاش بلند شد

-------------
من مامانم و میشناسم و میدونم که از تنهایی و اینکه احساس کنه کسی به فکرش نیست ناراحت میشه و طوری رفتار میکنه که انگار بی تفاوته نسبت به این قضیه
اما من که میدونم
میدونم مامانم به عمد خودش و به خواب زده بود و که اون یکی مریضا نگن که چرا این خانم ملاقاتی نداره و ازش چیزی نپرسن  و نگاه اونارو نبینه
الیته داخل پارانتز : مامانم خودش به کسی نگفت بیمارستانه و نخواست کسی و از کارو زندگی بندازه و واسه همین جز خودمون کس دیگه نمیرف ملاقاتش - ولی به هر حال مامانه دیگه ، یه مامان مهربون با همه حسسای مهربونترش
ایشا... که همیشه سلامت باشی مامان عزیز تر از جونم

و ...

یه دوره از زندگی هست که میگن آدما قدر همدیگرو بیشتر میدونن
اونم وقته پیریه
وقتی که بچه هات به سر و سامون رسیدن و خودت موندی و شوهرت ، اون موقعه که قدر لحظه هاتون و بیشتر میدونین
این چند روز که مامانم مریضه ، خیلی چیزا رو دیدم
اینکه چه قد به هم وابسته شدن  ، این که چه قدر به هم میرسن ، اینکه وقتی بابام به من میگه نمیخواد بیای ، خودم میبرمش ، یا دعوام میکنه که واسه چی میای و به قول خودش لازم نیس بیای
درسته ... این حرفا خیلی خوشحالم میکنه که بابا مامانم بهم احتیاج ندارن و خودشون از پس کارشون بر میان 
ولی دلم میگیره و دوس دارم بهشون بگم 
باباجون ، مامان جون ، به خدا ما هر کاری که واسه شما دوتا بکنیم هیچ منتی واستون نداره و وظیفه ماست ، تو رو خدا بذارین از لحظه های بودن با شما استفاده کنیم 

و ...
امروز سیامک واسه مامانم یه لباس گرفته که شب آخر وقت بریم دیدنش و سورپرایزش کنیم 

--------------------------------------------------------------------
خدا جونم ، آخر هر حرفم بازم میرسم به شکر گذاریت
به این که ممنونم ازت به خاطر همه حسسای خوبی که بهم دادی ، به خاطر همه آدمای خوبی که کنارم هستن
و به خاطر همسر خوبی که دارم و بیشتر از من نگران پدر و مادرم هست
و خدایا ازت میخوام همه مریضارو سالم کنی و به پدر و مادر منم در کنار اونا سلامتی ببخشی 

بازم ممنونم ازت و دوست دارم 
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

ندا
17 آذر 92 22:42
اخي عزيزم خيلي ناراحت شدم واسه ي مامانت ايشالا زود سلامتيشو بدست بياره و هميشه سايشون بالاي سر شما باشه
رها
پاسخ
ایشا... و ممنون عزیزم بابت دعات
مامان كياراد
18 آذر 92 0:53
اميدوارم حال مامان جونتون زود زود خوب بشه عزيزم....
رها
پاسخ
مرسی عزیزم - ان شا...
شازده امیر و رها بانو
18 آذر 92 1:50
سلام رها جون خوبی خانوم خیلی ناراحت شدم خونم مامانتون حالش خوب نیست انشالله زود زوئ خوب بشن و از بیمارستان مرخص بشن واقعا زیبا مینویسین کاش مامان بابا ها بدونن که ما اگرم کاری میکنیم بخاطر دل خودمونه و واقعا هیچ منتی بر سرشون نیست
رها
پاسخ
مرسی آره واقعا کاش همشون بدونن که ماام میتونیم مثل اونا خالص دوسشون داشته باشیم
مامان لي لي
18 آذر 92 5:47
يه نصيحت دوستانه: نگاهي رو باور كن كه وقتي ازش دور شدي منتظرت بمونه درست مثل نگاه خودت كه منتظر من و اوايي موند........ دوستت دارم💓
رها
پاسخ
مامان آریا
18 آذر 92 8:30
عزیزم خواهر مهربونم امیدارم هرچه زودتر حال مامانتون خوب بشه و سایه پدر و مادر ها (شما و همسری) روی سرتون مستدام باشه خدا رو شکر به خاطر همه چیز انشاء اله در کنار هم پیر بشید و در کنار هم با همه سختیها بجنگید و عشق رو حفظ کنید
رها
پاسخ
انشا... مرسی از دعای قشنگت عزیزم خیلی ماهی
مامان سهند و سپهر
18 آذر 92 10:06
عزیزم ایشالا زود زود به سلامتی کامل برسن مامان مهربونت خیلی سخته دیدن بیماری پدر و مادر . و همینطور فرزند.
رها
پاسخ
آره خیلی سخته دیدن بیماری کسایی که خیلی دوسشون داری
مامان تینا و رایان
18 آذر 92 14:16
ایشالا زودتر خوب میشن عزیزم..درسته خیلی پیری و بی کسی سخته-خدا رو شکر بابت همه چی/همسر خوب..مادر خوب ..پدر خوب..در پناه خدا سلامت و شاد باشی عزیزم
رها
پاسخ
مرسی عزیزم - شمام همیشه شاد باشی
مامان تینا و رایان
18 آذر 92 15:54
خصوصی
رها
پاسخ
چشم اومدم
مامان آیسو وآیسا
18 آذر 92 18:07
وای رهای مهربووونم...ناراحت شدم به خاطر مامانتون...انشالله که حالشون بهتر بشه وسالم وسلامت باشن...میبوسمت مهربوووون
رها
پاسخ
فدات شم عزیزم ممنون و انشا...
سهیلا مامان آیسا
20 آذر 92 15:27
آخهههههههههه........ایشالا حال مامانتون زودتر خوب شه .همیشه سالم وسلامت باشن وسایشون بالا سرتون باشه.
رها
پاسخ
ممنون سهیلا جون ایشا... همه مریض ها زودی خوب شن - مامانه منم کنار اونا ، ممنون از دعای قشنگت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد