اخیایی نه دکتر اخیایی
الان داشتم با یه مشتری حرف میزدم ، اول بسمه ا... گفت من اسمم جلیلیه
منم وسط حرفام بهش گفتم : چشم آقای جلیلی و ایشون زود به من گفتن جلیلی نه خانم جلیلی
منم تعجب کردم و گفتم ok
دوباره آخر حرفم که میخواستم خدافظی کنم بهش گفتم ممنون آقای جلیلی و دوباره ایشون گفت خانم .... جلیلی نه جلیلی
الان من نمیدونم فامیلیه اون آقا چی بود جلیلی بود / نبود / چی بود واقعا
و این مساله باعث شد من یاد مادر شوهریم بیافتم و یادی ازایشون اینجا بکنم
مادر شوهری و پدر شوهری و شوهریم با هم رفتن دکتر و منشی مطب از مادر شوهرم پرسید فامیلیتون چیه و مادر شوهری هم گفت اخیایی
بعد منشی رو یه ورق نوشت اخیایی و اون و داد دست مادرشوهری
طبق گفته های سیامک
تو مطب دکتر بعد از گرفتن کاغذ و پرسیدن مشکلشون موقع نوشتن دارو :
خب : خانم اخیایی به این آمپول که حساسیت ندارین
مادر شوهری : اخیایی نه دکتر اخیایی
دکتر : بعله خب اخیایی دیگه
مادر شوهری : نه دکتر اخیایی نه اخیایی
دکتر : اخیایی دیگه خانم منم همون و میگم
مادر شوهری : نه دکتر شما میگی اخیایی اما اخیایی نیس ، اخیاییه
دکتر : خب خانم منم همون و میگم دیگه
مادر شوهری :
مادر شوهری که دیگه عصبی میشه و طاقتش تموم میشه
طوری که کم میمونه دکتر و بزنه
یه نگاه به سیامک میندازه و میبینه سیامک داره میخنده
و اینجاس که پدر شوهری میاد کمک دکتر و میگه
دکتر جان
خانم من زبونشون شیرینه ___ حرف (( ر )) و (( ی )) میگن
فامیلیشون اخیاری هست
_______________________________
البته اینم بگم که مادر شوهری فقط و فقط اسم من و درس میگن و منم نمیدونم دلیلش چیه
ولی از خوش شانسیمه شاید که بهم نمیگه یـــها