من و تو

خرابکاری مامانی 3

1392/9/25 14:09
نویسنده : رها
266 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم من زیاد گند میزنم یا واسه همه پیش میاد 
ولی واقعا ناراحتم میکنه این چیزا ناراحت 
نی نی کوچولوی من ، بیا بشین پیشم واست درد دل کنم بگم چی کار کردم

دیشب به زوووووور بابایی و فرستادم حموم ( آخه چند وقته که کارش زیاد شده زیاد وقت نمیکنه به سر و صورتش برسه و اینجوری من احساس میکنم حوصله نداره و غمگینه - واسه همینم به زور فرستادمش رفت حموم )
بعدشم واسه اولین بار ، لباساش و گفتم خودم بندازم تو ماشین و رفتم یکی یکی جیب شلوارش و خالی کردم و بعد لباس و از رو جا رختی برداشتم و همه رو انداختم تو ماشین و گفتم مادر شوهری روشنش کنه 
بعد بهش گفتم رو نیم ساعت تنظیم کنه که زود تموم شه
سیامک از حموم اومد و نشستیم با هم میوه و چایی خوردیم و منتظر شدیم که کار شستن لباسا تموم شه
نیم ساعت شد یه ساعت و هنوز ماشین داشت میچرخید - انقد که دیگه صدای ما درومد که چرا این تموم نمیشه 
........
سیامک داشت تی وی میدید و منم گفتم بذا برم شلوارش و اتو کنم که خوشحال شه ، آخه همیشه خودش اینکارا رو انجام میده ناراحت 
داشتم شلوار و اتو میکشیدم و تو ذهنم میگفتم الان میاد تو اتاق و میبینه دارم شلوارش و اتو میکنم و اونم میاد میگه : رها جون مرسی و بوسم میکنه و من ذوق مرگ میشم
کـــــــــــــــــــــــــــــــــــه .....
چشمت روز بد نبینه
دیدم اومده میگه رها لباسم کوووو ؟
من استرس 
سیام فک کنم انداختم تو ماشین
ناراحتناراحت 
میدونی چی شد بعدش مامانی .... ناراحت 
زد تو سرش و نشست همونجا رو زمین
حالا من ... چی شده ، سیااااااااام چی شده

ناراحتناراحت 
هیچی دیگه ... گند زدم رفت مامانی ... تو جیب بابایی یه برگ چک و دو تا فلاش و یه فیش بود که همه رو آب برد
منم از هولم رفتم استوب و زدم و زودی لباس و آوردم بیرون و دیدم بعــــــــله
دو تا فلاش ... که اینا اصلا مهم نیست
ولی برگه چک ناراحت  
حالا معلوم نیست اون یه برگ از کدوم شهری دست به دست چرخیده بود و رسیده بود به سیام که منم گند زدم بهش

تا صبح فقط من خواب دسته چک و چک و هر چی مربوط به چک میشه و دیدم و انقد بد خوابیدم که نگوووووووووووووووووووووووووووو

وقعا چرا ؟
چرا من نگاه نکردم جیب لباسش و :(
تو این وضعیت خونه خریدن آخه این دیگه از کجا واسمون اومد ناراحت 



 ب ن 1 :

ناراحت  همسری بهم میگه رها فدای سرت پول - ولی تو رو خدا هواست و جمع کن ناراحت

و اینکه 

الان زنگ زده میگه
چی میشد برگه چک هم مثل فلاشا پررو بودن تعجب  یعنی واقعا موندم این دو تا فلش چه جوری با وجود اون همه آبی که خورده بودن بازم دارن کار میکنن 


 ب ن 2 : دیشب داشتم فک میکردم کاش میشد یه گزینه undo بود که من میتونستم برگردم به دو ساعت قبله اون که سیام میرفت حموم 

نتیجه اخلاقی اینکه : به قول شادی جون کاش میشد یه بار ویندوزمون ریست شه و از نو نصبش کنیم
شاید اون موقع من دیگه ازین کارا نمیکردم  ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان سهند و سپهر
25 آذر 92 10:43
وااااااای توی جیب پیراهنشون بود و شما ندیدی؟ وای وای حالا چیکار کنیم
رها
پاسخ
نمیدونم که میگه کاریش دیگه نمیشه کرد ، پول رفت ، چکم رفت ، نمیدونه چک واسه کی بوده گند زدم
مامان تینا و رایان
25 آذر 92 11:20
کارتون تام و جری دیدی؟ اگه من بودم به سبک اون گربه یه قبر میکندم میرفتم توش..برای من هم پیش اومده قبلتر ها که تازه عروس بودم..تو جیب شلوارو نگاه نکرده بودم و دستمال کاغذی توش بود یا پول و بعد همه دستمال کاغذی چسبیده به تمام لباسها..جدیدا هم یه گند بزرگ زدم همزمان داشتم پوشک رایان رو عوض میکردم و ماشین لباسشویی رو روشن می کردم که اشتباهی پوشک جیشی رایان رو هم با لباسها شستم..میخواستم بندازمش تو سطل زباله اشتباهی از حواس پرتم لباسها با پوشک رفت تو ماشین..اصلا هم نفهمیدم چه گندی زدم تا وقتی لباسها رو خواستم از ماشین بیارم بیرون چند سال پیش هم میخواستیم بریم مهمونی شلوار تازه خریده همسرم رو میخواستم اتو کنم ..اتو شلوار رو سوزوند..
رها
پاسخ
جدی میگی شادی جون ؟ آخه این چند وقت نمیدونم هواسم پرت شده یا بی دقتی میکنم ، اصلا هواسم به کارا نیس اینارو گفتی یکم حالم بهتر شد البته ، همسری الان میگفت فدای سرت این چک ، ولی یادت باشه هواست و جمع کنی و درس بگیری اما میدونم ته دلش یه چیز دیگه میگه ولی ... این پوشکه خیلی دیگه باحال بود تجسم میکنم چه بلایی سر لباسا اومد واااااااااااااااای کلا خیلی باحالی به خدا
مائده
25 آذر 92 11:26
وااااااااااااااااااااای چه بد رهاجووووووووووووون
رها
پاسخ
خیلی بدددددددددد مائده جون
مامان تینا و رایان
25 آذر 92 12:12
شانس آوردم که فقط پوشکش جیشی بود و پی پی نبود اون لحظه رو یه لحظه تصور کن دو تا قالب ساده دیدم میدم لینکشو ولی اینو دوست دارم ها بزار باشه ...وقتی از این خسته شدی عوضش کن http://www.blogskin.ir/skin2.php http://www.blogskin.ir/skin21.php
رها
پاسخ
مرسی از بابت این قالبا چشم فعلا قالبه خودم و نگه میدارم - راستش خودمم دوسش دارم
مامان آیسو وآیسا
25 آذر 92 12:39
ای جووونم رها با این کارهای قشنگششششششششششششش ای جوونم مادر اینده ...رها فکر کنم مثل من شدی که لباسهام خمیر کاغذ شده بود... شممممممما با کلاستری چک شستی....بمیرم اصلا نمیخوام تصور کنم چه حالی داشتی عزیززززززززم... حالا چی میششششششه
رها
پاسخ
آره - چی کار میکنه واقعا این با کلاس بودنه ما کاریشم نمیشه کرد پوووووووول رفت به فنا ، فقط من موندم و این طرز فکر جدید شوهری نسبت به هواس شوت شده من حالا با این وضعیت وخیمم نی نی هم میخوام شما عزیزم این دو تا رو بخونی میبینی که دیگه باکلاس بودن هم از من گذشته http://siaam.niniweblog.com/post8.php http://siaam.niniweblog.com/post30.php
مامان تینا و رایان
25 آذر 92 14:09
خانمی فقط واسه این قالب این طوریه؟ مطالبمو نمی بینی ؟
رها
پاسخ
الان که صفحه و باز کردم ، باز شد ولی خیلی سنگین نمیدونم از چی میتونه باشه ولی الان حداقل صفحه و باز کرد البته بگم من اینجا سرعتم خیلی بهتر از شماست که تو خونه دارین کار میکنین و با این سرعت اینجوری واسه باز کردن صفحه شما مکث کنه یکم خوب نیست بازم اگه خواستین از اون یکی دوستان هم بپرسین - شاید هم مشکل از سیستم من باشه
مامان تینا و رایان
25 آذر 92 14:22
قالب خود نی نی سایت رو گذاشتم الان عزیزم بیا ببین خوب شده؟
رها
پاسخ
الان خوبه راحت باز میشه ولی فک نکنم این به خاطر قالبت باشه احتمالا نوشته هاتون زیاد شده ، کشش نداره ، سنگین میشه اگه تونستی یه رژیمی چیزی واسشون تجویز کن ، یا یه پوشک ببند یه پی پی کنن حجمشون کمتر شه یا این کیسه ها که با جاروبرقی کار میکنه هم خوبه ، ازونام میتونی استفاده کنی که mp4 شن ماشا... فعالیت که زیاد باشه اینجوری میشه دیگه
سعیده مامان آنیسا
25 آذر 92 18:41
فدات شم غصه نخور پیش میاد دیگه
رها
پاسخ
جی میشد اگه پیش نمیومـــــــــــد این چیزا
عاطفه مامان الای
26 آذر 92 11:56
قربونت برم من عاشقی دیگه هواس واسه ادم نمیزاره رها جونم مگه بار اولت بود که لباس مینداختی؟ همسر من خودش اول جیباشو خالی میکنه ومیاره میده به من ..تقصیر همسرت هم هست که بهت نگفته خودتو ناراحت نکن پیش میاد دیگه عزیزم ...رها جون پیام های من بهت نمیرسه ؟ به خدا دو روز پیش برات دوتا پیام گذاشته بودم ..نگران شدم منم گفتم اخه من که تند تند میرم وبش چرا رها میگه ازت خبری نیست؟ بهم بگو اگه پیامهامو دریافت کردی
رها
پاسخ
آره این پیامات و میبینم عاطفه جون نه دیگه ناراحتش نیستم همسری دیروز خیلی خوب باهام بود اصلا انگار نه انگار
مامان ستاره
27 آذر 92 0:47
سلام عزیزم ... خوبی ... ولی عزیزم تو که گفتی تو جیب شلواراش رو نگاه کرده بودی حتما تو پیراهنش بود آره..... بعد وسط کار استپ رو زدی در باز شد آبش بیرون نریخت ؟ چه کارایی می کنی تو رها جونی ... اینا از علایم پیری هست که هواس نداری پیر شدی ها رها مواظب باش باید یه فکری به حالت بکنم داری از دست می ری
رها
پاسخ
آره تو جیب پیرهنش بود منم اون و چک نکردم سه ساعت هم واستادم تا آب کشیش تموم شه بعد استوپ زدم که آب نریزه بیرون و آبش هم نریخت بیرون دیگه خواهر چی کار کنیم دیگه واقعا پیر شدم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد