93.2.4
زندگی همینه انگار نه انگار که شب بهش دست دادیم و یه لبخند تحویل هم دادیم و ازش قول گرفتیم که حتما بیاد خونمون اینجور وقتا یه تلفن نصف شب و سر صبح میتونه کلی تکونت بده اینکه پاشین بیاین آقاجون فوت کرده سیام میگه شب بعد از خدافظی رفته حموم و همونجا تا صبح زیر آب مونده ای ... عجب روزگاریه حالا اون که رفت ، خدا به جاریم صبر بده که تو همه دنیا فقط همون یه پدر مونده بود واسش خدا به همه ما عمر باعزت بده عمری که تا لحظه های آخرش هم ما رو محتاج هیچ کس نکنه خدا بیاومرزتت آقاجون
نویسنده :
رها
12:16